حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

سکوت سمفونی زندگی

سکوت سمفونی مردگان تنهایی

خطوط بلوک های یخ زده از تاریخ بی فردایی

زندگی نت هایی بود شاید فالش زده

تمام سمفونی را کلاغ ها نوک زده

صندلی خالی پر از حرف بود زندگی

جایی تلاطم طوفان بود زندگی

کافه ای رو به ماه

بازدید 26 هزار نفر از آبشار شلماش سردشت در نوروز امسال | پایگاه خبری  افکارنیوز

کافه را باز کردم در خیال خود

در بر میز شعر کسی  نشسته در تفکر خود

کافه را باز کردم در خیال تو

روبرو پنچره ی شعر انگیز

قهوه ی یخ زده ی دفتر کاهی جوهر

کافه را باز کردم در خیال رویا در خیال ابری

اینجا فصل شعر سرد برایم میشد

و من از فصلی گفتم در پائیز

کافه را باز کردم بازگرد ای مسافر شب ها...

حسام الدین شفیعیان

مسافری که رفت برگردد...

گردنه حیران، بهشت حیرون بین گیلان و اردبیل! ✔️ مجله سفربازی

ای مسافر غمگین ای مسافر کجای تب تند حرفی

چند کلامی آرام با من از نقطه ی بی حرفی آرام بیا

شب سکوتی مبهم چه ستاره هایی که تا ماه میرفت

قصه از شب شروع میشد از این دفتر باران خورده

دفتری نیست منم نیستم من با خود رفته ام از اینجا

سوی خورشید سوی ماه سوی برف های قله ی برف زدگی

شب چند سکوتی حرف داشت

آدمک پر زدو از قفس رهید به کجا آبادی

او کجا رفت که رفتن بشود

سوی قصه ای که میزد باران...

حسام الدین شفیعیان

/واژه واژه .کلمه کلمه/

روستای حشمت آباد دورود ، لرستان | Dorud - مجله گردشگری تاپ توریست

/واژه واژه .کلمه کلمه/

در به در درون در درگاه در درون در از درگاه در کنج در گنجایش در
واژه واژه .کلمه کلمه.جمله جمله سطر سطر قطره قطره باران دریا
موج موج رود رود دریا دریا ساحل ساحل قاره قاره اقیانوس اقیانوس
زمین زمان زمانه زمین زمانه تاریخ زمانه درون تاریخ درون زمانه
پرگار خط کش رادیکال پشت تقسیم معادلات ضرب بر خود
فارسی کهن فارسی میانه و نو لهجه زبان کردی.لری.ترکی.آذری لهجه مازنی
سیاه و سفید اروپایی آسیایی آفریقایی همه انسانهای زمین
شلام و هلو و بونجو و مرحبا و کنی چیوا و ناماسته و سلام جهان
شعری که میزند آهنگ برای جهان جایی در بر دل شعری برای جهان
حسام الدین شفیعیان

جغرافیای فراتر از رنگ صورت ها

چه فرقی میکند زرد پوستی  چه فرقی میکند تو  سیاه پوستی

چه فرقی میکند رنگین کمان صورت رنگین بزن سیلی به روی فقر  سیم خاردار ها

بزن سیلی بگردان صورتت را جهان  محکمتر از سیلی بخواب صورت سیلی

جهان سیر زده طبقات فقر زده آهن را ماتم زده خاک را باران زده

به ایست مردار کرکاسی به ایست کرکس زروی صورت خونین

زمین گرسنگان افریقایی نیست فقط جغرافیا نیست فقط مرز نیست

متینگ عرصه ی خشکیده طغیان آب تشنگی ها بود جهان

کودکی رهبر محیط زیست جهان بود در جهان

یک پیاده نظام طبیعت بارانی

شور دریا فقر نمک آهن دریایی پری آهنی

شهر نمک های فاسد شده نمکدان را بگردان نمک را آهک زده

تور جهانی اردک های پیاده روهای کجا اباد

آباد باد خانه ات جهان که بودی پیاده در خود تنها

شهر ماهی های سرخابی صورت کودکی آبی کودکی قرمز

صورتت را رنگ نکن تو زیبایی

با همان رنگ صورت تو دنیایی

درونت شهر ارزوها بود انگار

کودک آفریقایی آرزوهایت باران بود انگار

ماه برای تو آرزوها داشت

شب پر از رویا بود گرما بود 

سیاره ای در خود کفن داشت انگار

آرزوی غذای گرم بود آرزوی عروسک پارچه ای

شنای درون تنگ ماهی بود

همه چیز وارونه خالی بود

صورتت را سیاه کن دنیا

با رنگ جهان جهانی شو انسان

تا پل بزنی به بهشت ارزوهاشان

برایشان بابانوئل شو ای انسان

برایشان ستاره شو ای انسان

بادبادک شو باران شو طوفان شو دریا شو کشتی ای شو ای انسان

و این بود سروده ای مرثیه ای صیحفه ی پاک شده ای

صفحه ی تا شده ای ورق خاک شده ای جامعه ی پاک شده ای

سرود خوان تار تار جهان نت هابود

دو به دو میدویدند نت ها انگار تار مرز سیم خاردار سمفونی ساز های آنور جغرافیا میشد

و این شعر تقاطع جهان پل زدگی میشد و نقطه ها آبی و نقطه ها نورانی میشد...

حسام الدین شفیعیان