حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

مردی با پاپیون یا مرد عنکبوتی


بازی اسپایدرمن چطور به انحصاری پلی‌استیشن تبدیل شد؟

مردی با پاپیون روی تراس خانه اش ایستاده بودو داد میزد ای مردم بدانید من مرد عنکبوتی هستم و زرو هم هستم.مردم جمع شده بودند و به سخنان مرد گوش  فرا میدادند.مردی داد زد اگه تو زرو هستی  چرا پاپیون داری.مرد حیرت زده شد و گفت پاپیون خب لباس زرو ندارم. لباس مرد عنکبوتی هم ندارم. منتها پاپیون که دارم.مردی دیگر داد زد اگه تو زرو هستی چرا زلف پریشون نداری.گفت زلف بر باد دادمو زلفم چون شوید صحرا شد.مرد دیگر داد زد اگه تو مرد عنکبوتی هستی چرا نمیتوانی مرا شبیه عنکبوت کنی. زد تو سرچ لیست قدرت مرد عنکبوتی گفت این تو لیست نیست. گفت مرد عنکبوتی که نتونه منو عنکبوت کنه.چه فایده. دوستش گفت دوست من خارشیه.مال اینجا نیست. شما ببخشید مرد عنکبوتی.مرد عنکبوتی گفت من تنها کار که میتونم کنم سر نهایت اینه که از این بالا بپرم پایین و بعد بمیرم. گفتند اینو که ما هم بلدیم.گفت کار دیگه هم بلدم.بلدم با سر برم تو دیوار سرم بشکنه. گفتند اهک این که کاری نداره ما هم بلدیم.گفت بلدم براتون فیلم مرد عنکبوتی بزارم برم تو تار منتها سه تار بزنم.گفتند جلل القدرت چطوری.گفت اونجارو نگاه کنید یه کلاغ.همه برگشتند. دیدند نیست. مرد پاپیونی صدا زدند کجایی گفت اونورو نگاه کنید پلنگ صورتی. همه برگشتند.و اومد از پایین به بالا .گفتند کجا بودی گفت غیب شدم. گفتند جلل القدرت که مارو چشم بندی کرده.گفت حالا مگه مرد عنکبوتی این کارهارو بلده. گفتند اه ببین فیلم 2023 عنکبوتی میره فضا میاد زمین میره هوا نمیدونی تا کجا میره.خیلی کارها میکنه یخ میزنه از تو دستش سه نفر میفتن. تار میندازه همه رو میکشه بعد میخوره. خیلی اکشنه. تو اکشن نیستی که تو خیلی شلی.گفت خدایا این مرد عنکبوتی رو بریم ببینیم. همه سوار اتومبیل ها شدند رفتند صابون آباد یا یالقوز آباد سابق.گفتند خونه مرد عنکبوتی اینجاست زنگ بزنید دیدند یه مرد پیر اومد با شلوار گل گلی. خسته. کوفته. از سر صحنه فیلم .گفت چیه. گفتند تو عنکبوتی هستی گفت بله گفتند تو  بیشتر به یالقوزها میخوری.گفت ولا هالیووده دیگه مارو بردند اونجا تو یه اتاق برق خاموش روشن شد گفتند برو. بعد دو روز فیلمو نگاه کردیم دیدیم تو فضا بودیم.صحنه بعدی مارو بردند تو تشت گذاشتند دو روز بعد یکی داد میزد کامبک کامبک ما وسط دریا بودیم.صحنه بعد مارو بردند تو  راه پله دو روز بعد تو بالا برج میومدیم پایین با طناب.مرد پاپیونی گفت کارایی من که بیشتره من حداقل بالا تراس وامیستم این بزور بره تا بالای پله ها.این مرد عنکبوتی که ماست هم نیست. گفت ولا ما قدیم با بروسلی هم بازی بودیم دست روزگاره پیر شدیم تشت نشین شدیم.الانم که هالیوود قدیمی شده یه فیلم بازی کردم تو بالیوود این چیزی نبود گفتند مشتتو بیار بالا بزور آوردم. دو نفرم دستمو گرفتند دو روز بعد صد نفر با همون دست رو هوا تارو مار میشدن میدونی بالیوود یعنی چی. الان هالیوود دیگه قدیمی شده. به ما گفتند از خیابون رد شو رد شدیم دو روز بعد سوار جت بودیم اونم لایی میکشیدیم تازه رو سقف خونه مینشستیم دونفر عقب جت میرفتیم هوا.اونجا کره مریخ سیارات  همه رو تو زنبیل انداختیم اومدیم زمین. گفتیم سیاره مارو میخواد بزنید ما مریخ و همه سیارات شمارو تو زنبیل کردیم دادش.چی خیال کردی من بالیوودی بودم . دست روزگار هالیوودی کرد مارو والا امیتا چاخان با هم عکس داریم منتها من بر اثر ازدحام جمعیت تو عکس نیستم.خلاصه همه رفتند و مرد پاپیونی موند گفت چکار کنم.گفت منم میرم بالیوود شاید اونجا منو بردند اسکار مرد پاپیونی شدم رفت که رفت الانم تو بالیوود نقش درخت بهش دادند میشه دیگه بالیووده دیگه...

طنزنویس-حسام الدین شفیعیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد