حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حل تمام مشکلات قلی با بیژن آچار مغز فرانسه

قلی که  دندون درد گرفته بود زنگ زد بیژن گفت دکتر خوب سراغ داری , گفت چه دکتری گفت دندانپزشک گفت چقد پول داری گفت پنچاه هزار تومان.گفت فکر میکنی دندونت چکار شده گفت تیر میکشه.گفت عجب دندان عجیبی اون حداقل تیری که میکشه یک میلیون بالا رفته.گفت اشکال نداره. یک دامپزشک سراغ دارم اونم ستاره دار شده به گربه واکسن اشتباهی زده شده خرس.گفت همون خوبه بریم.رفتند دیدند هیچکسی تو نوبت نیست. پارکینگ خالیست. رفت نشست چهار پایه.دکتر  ستاره داریان با لباس قصابی اومد تو. دستش آجر بود یه آینه.گفت هیچ نترس اصلان خطرناک نیست با آجر گذاشت تو صورت قلی.گفت تمام شد بیژن جان نصف دندان های قلی ریخت تو دهنش.قلی افتاده بود گفت بی حسی موضعی الان حالش جا میاد.پاشد قلی. دکتر قلابچیان ستارداریان آتل بست صورتشو و زیرش یک آتل دیگه فک اومد سرجاش باز افتاد از جاش.خلاصه چهار ساعت و دو دقیقه بعد قلی  رفت تو آینه نگاه کنه دندونش چی شده که دید تمام دندوناش ریخته زد زیر گریه زنگ زد بیژن من دیگه دندون ندارم. گفت چقد پول داری گفت فقط  پس اندازم الان از قلک در آوردم سی هزار تومن گفت اشکالی نداره.رفتند پیش دکتر ستاره دار ارشد فندقچیان گفت چی شده ای باغ امید کارت به اینجا کشید.گفت پک کامل دندون برات میزارم بری حالشو ببری.شروع کرد و یک ده ساعتی طول کشید و قلی خوشحال بود رفت تو آینه نگاه کرد لبخند زد احساس کرد گوسفنده.گفت دکتر دندون چی گذاشتی برام. گفت سفارشی بیژن خان برات دندون گوسفند پیر کار کردم.فقط دو مرتبه  رفته چراگاه منتها هر مرتبه ده ساعت علف خورده.گفت اینجوری من لبخند بزنم فکر میکنند گوسفندم.گفت هیچ نگران نباش الان مد دندون گوسفندیه والا بیا برا بیژن دندون مار کار کردم.لبخند میزنه فکر میکنند دراکولای.مده دیگه پسر جان الان مد ماریه و گوسفندیه. متد جدید داره میاد نگران نباش مدل دایناسوری از فک تمساح کشیدن بیرون با میمون پیوند زدند دندون پایه داره بیست ریشه عصب برسه رفته تو تیشه.کار هیچ ستاره داری هم نیست. دویست کانال داره بره دکتر تو کانال گم میشه.گفت حالا غصه نخور لبخند گوسفندی به از لبخند مار هست.مهم دله که صاف باشه دندون وسیله هست.مثل پراید دوستت بیژن.راستی شب قبل خواب مسواک بزن منتها زیاد مسواک رو فشار نده رو دندون چون چسب کار کرده دو قلو هست باز میشه.میشه سه قلو.گفت شما واقعا دکترید گفت نه من تعمیرکار لوازم برقی بودم دست روزگار منو اینجا کشوند.گفت بیژن گفت شما دکترید گفت بیژن تازهعمل روده کرده رودشو برداشتن روده پینیکیو گذاشتند روش.گفت بیژن رفیق خوبیه.گفت گربه نره هم رفیق خوبی بود.روباه مکار هم پسر خوبی بود.هاکل برفین هم طفلکی حیف شد. و حنا دختری در مزرعه هم دختر خوبی بود.منتها مهم دل آدمه که صاف باشه والا پینکیو هم دلش صاف بود.گفت العجبا چه تفسیر زیبایی.گفت پریز قلبم نوسان داره چکار کنم. گفت هیچ نگران نباش بزودی میترکه.گفت دستم اتصالی داره. گفت نگران نباش از کار میفته گفت حالم خیلی میپره مثل کنتور برق.گفت نگران نباش میمیری.گفت چقد شما آرامش بخشید گفت پس مغزتم مشکل داره.گفت اتصال سیم حافظه با سیم ذخیره سازی هارد مغزم مشکل داره گفت نگران نباش هنگ میکنه. خلاصه رفتند رفتند تا به خانه کلاغ قصه ها رسیدند گفتند کلاغ .گفت بله. گفت رسیدی خونتون.گفت آره منتها خونه ما چرا سیب نداشت.گفت اه کلاغ شاعر شده یا شعر خونده کلاغ شده. کلاغ ناراحت شد رفت بنگاه سر محلشون گفت  خونه مزنه الان چنده. گفت چقد پول داری گفت اوه ده کلاغی.گفت عجب آچار کلاغی.فهمیدن کلاغ قصه ها هست. گفت نه کلاغ که کلاغ قصه ها باشه خونه نداریم.گفت چرا گفتند تو قصه نوشته.خلاصه کلاغه به خونش نرسید.

طنزنویس-حسام الدین شفیعیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد