قلی که کلی سوال دینی و غیره تو ذهنش انباشته بود و فهمید حاج آقا مسئلتن میخواد بیاد مسجد پاسخگویی به سوالات دینی مردم کنه.پاشدو تیز پرید کفشاشو پاش کردو رفت مسجد اونم ردیف اول نشست.
حاج آقا گفت سوال کنید.
قلی گفت سوال دارم.
گفت بپرس ای پسر
میخوام بدونم شام آخر چی بود؟
حاج آقا که دید سوال رفت تو زمینه مسیحیت گفت پسرم از اسلام بپرس
گفت نه شام آخر چی بود شام چی بود
حاج آقا دستی به ریش نصفه و نیمه خود کشیدو گفت شام اخر؟
نقل هست که جناب مسیح شام آخر و آن تحریفات عمیق که تبدیل اب به نوشیدنیهای مذکور ذکر علیه شده که تبدیل اب به دوغ بوه
یحتمل محتمل نیست که جای غذای فرنگی و استکباری فلافل پختند و کناره آن دورچین رطب و دمنوش گیاهی بوده
ولی جای آن مسکرات دوغ صرف شده خوابشون برده
و سربازان روکی که در محل اجتماع خود مشغول لهو و لعب بودند و یهودا رفته اونجا یحتمل نیست یهودا را گرفتند و احتمال سرکه ممنوعه را آنجا داده باشند
و همانجا تصلیب کردند و گفتند عیسی را دار زدیم.و عیسی در تاریکی شب رفته و دیگر کسی او را ندیده
یک نقل دیگرست که سربازان رومی که نا آشنا بودند و مشغول بازی و مسکرات لعالین و شیاطین شدند یهودا را دیدند و گفتند مسیح کجاست آدرس اشتباه داده باشد
و آنها در خانه پیلاطوس رفته و او را اشتباهی گرفتند و مسکرات برای چه بده آهام همین دیگه او را دار زده و بعد نفی بلد شدند
و اما نقل بعدی میگوید آمدند عیسی را بگیرند دیدند عیسی تغییر کرده گفتند تو کیستی گفت من یهودا هستم دیگه منو ول کنید
منو شبیه خودش کرده.و چون دیدند او دارد اشتباه میگوید او را لگد مال کرده زیر اعتراف گفت من عیسی هستم. و او را بردند و تصلیب کردند
نقل دیگه هست که پسر انسان را تصلیب کردند و اینکه یهودا چقدر انسان بوده که جای او تصلیب شده و مسائل دزدی و بقیه رو تهمت زدند
و یحتمل او را گرفته دار زدند چون دار زدند فریاد زد الهی مرا چرا واگذاشتی بعد مرد گفتند عیسی نبود دار زدیم یعنی اینقدر گیج کننده که خود ما هم
روایت میکنیم میفهمیم چقدر مجنون شدیم.و حال انکه میگویند عیسی دو تن داشت یک تن ناسوتی و لاهوتی دم تصلیب که شد لاهوتی رفت آسمان و ناسوتی او را
به صلیب کشیدند و چون ترک لاهوتی شد فریاد کرد الهی مرا چرا واگذاشتی حالا همه اینها برید از قرآن ببینید چه میگوید...
نفر بعدی سوال کرد حاج آقا مسئلتن آیا مصرف مسکرات که بسیار ناجور هست ممکن بوده انها را به جرم مصرف مشروبات الکلی گرفته باشند و برده و استنطاق کرده
نه آن زمان خیر گویا اوایل هم آبمیوه های خوشمزه که از منظر ما حرام هست آزاد بوده.ولی شاید شراب انطهورا را عیسی در زمین درست کرده.و یحتمل مستی آنها در عروسی انجیل لوقا که گفتند در عروسی تبدیل آب به شراب بوده شاید هم تبدیل آب به ماء الشعیر .بوده.
قلی گفت کدومو بدم. به سوال کننده اما و سوال کننده گفت حاج آقا ایشون مشکوک میزنه.یحتمل ساقی هست.
که حاج آقا مجلس رو عوض کرد گفت سوالات اسلامیه بپرسید.
یک نفر گفت آیا در زمان اسلام بت پرستی میشده این کار مصداق اعدام نداشته.حاج آقا گفت رافت اسلامی شده.
یکی سوال پرسید حاج آقا شما چند روز ملبس شدید . حاج آقا گفت دستگرمی روز اوله که با سوالات دشواری روبرو شدیم.
یک نفر چشمش برق زد و دندونش برق زد. سوال پرسید آیا در زمان اوایل اسلام که استکبار و دشمنان اسلام و یهودیان بخصوص کتابت قرآن کردند.
حاج آقا گفت امام علی علیه السلام بوده کسی جرات نمیکرده شیطنت کنه.
نفر بعدی سوال پرسید اگه زمین گرده چرا ما گرد نیستیم. که حاج آقا که دوره پارتیزانی سوال دیده بود. گفت شما که گرد هستی.
و یک نفر پرسید آخر مجلس چی میدن . قلی گفت شام آخر...
حاج اقا گفت میبینم نمک زیاد در مجلس پخش هست.آخر مجلس هم مثل اول مجلس هست کفش رفتن.
و خلاصه سوالات زیاد پرسیده شد از آنجا که حتی پرسیدند در بهشت اگر سرد شود بخاری هست تا بیا تعداد و ساعت دقیق حملات استکبار در جنگ های صدر اسلام و تا سوالات تعداد جنگجویان کوهستان چند نفر بودند. خلاصه قلی که دید شام آخر باز نشد رفت خانه نقاشی کشید منتها شام آخر کودکانه شد.و معلوم نشد در ظرف ها غذا چی هست.ولی یحتمل فلافل نبود.در نقاشی قلی.