حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

فانوس-102

به عنوان مثال فلان شخص فلان کتاب دینی را قبول ندارد.پس فلان کتاب مال خود را که قبول دارد.فلان مسائل را قبول ندارد.فلان مسائل را که تشخیص میدهند.پس میدهند و میدهد داریم.میدهد شخص.میدهند جمع.اما اگر کسی از عمد از قبول حق سرباز زند مثال کسی هست.که در زمین شخم زند بذر کارد اما خار در آید.حال اگر همه مسائل جواب میدهد که فلان امر یا فلان مسئله درست هست.مجادله اگر از افرادی برخیزد در نظر باید چون هرم یا باجگیر یا نفوذی  شناخت آن کسی را که با حق مجادله کند.نفوذی به عنوان مثال افراد هرم فردی را در دینی میکارند و آن بذر سمی نمود میکند و بقیه را به هاویه میراند.اما بذر درست و صالح بذر نیکو هست.چون کاشته شود ثمر اورد و بقیه را در کشتی نجات رهنمود کند.که چون طوفان شد نجات هم حاصل شود.یا فرد فلان دین در فلان دین آید و خواستار پیشبرد دین خود شده و دیگران را به شک شبهه اندازد چون فرد دیندار خیانت نمیکند آن فرد به نظر خود بهشتی مینماید اما حقیقت چیست؟ چشم باز کند در برزخ شود.چون برزخ سخت شود نجات چگونه حاصل شود.با کلید های نجات فرار و بستن آن.چون برزخ مانند اینست که گذر کنی ببینی نتیجه کارشان و بعد حجوم و دست بر مثال پتک های مثل مهتابی نور مانند که زنند خورد شود اما خورد نکند.مثل مهتابی یعنی شیشه مانند  مثل شمشیر تیز کنند دنبال کنند چون زنند بشکند.و خوردت نکند.یا اگر سگان در زمین دنبالت کنند تونل نوری باز گردد و از ان با مشعلی بالا بروی.اینها جنبه نجات هست.اما خواست اصل آن مهمتر.در مسیحیت پدر نامند.چون اراده کند و زمانبندی در کاری باشد آن کار ثمر کند.والا نمیشود.چون خواست او بجا آورده شود نجات حاصل شود.دین مسیحیت دین نامند و فراتر نامند یعنی راه نجات به ملکوت الهی.راهی برای نجات.اما  دین که نمینامند زیاد برای اینست که پولس گفت یعنی به آنچه گفت عیسی گفته ما را از شریعت آزاد کرد مسیح.مسیحیت تک محوری روی عیسی تنها تبلیغ نمیشود اما بیشترن روی جنبه عیسی و جلال کار میشود.پیشوا را چون حاضر ناظر بر کار خود میبینند دو و سه.و یک حتی و جنبه دو سه اتحاد بدنی.اما روی حتی قدیسان کار زیاد میشود.روی رسولان.روی پدر و روح القدس.هر شخص با قوت کار خود و میزان وقت گذاری کار میکند. و چرخه روند رو به حرکت میگیرد.اگر مثال عیسی مسیح را کسی قبول نداشته باشد در مسیحیت انگار دارد در زمین بذر میکارد هاویه میبرد.انگار شخم میزند اما خار میچیند. مثال اینکه روح القدس در شخص به جنبه اعمال خود شخص  برود و بعد بخواهد موعظه کند صد بگوید تاثیر نکند.یا به نام عیسی مسیح بگوید اما از خود بگوید.به نام پدر در زنجیره بگوید اما بنام خود بگوید.پس باید پری را درون خود با رشد ایمانی کار شود تا ثمر آورد.معاد شناسی را بداند.و مکان آن.و آنچه بر آسمان بر زمین انجام شود یک امر بهم مربوط که آنچه میکارید میبرید. و آنچه در زمین و ملکوت در بین شماست در اسمان کجاست.اگر در آسمان نیست. در زمین هست. و اگر در آسمان هست در زمین نیست.و اگر در هر دو هست کار برای چیست.چه چیزی قراره آماده بشه.چه حیاتی.و چه زمینی و چه آسمانی.چون برقرار شد. چه ملکوتی.چون ملکوت آسمان در بذر های کاشته برده میشود.پشت دریا نیست.بلکه در دهان و قلب شماست.چون قلب معنای تفکر گیرد فرمان مغز به قلب عشق دهد. و اتحاد  در روح القدس.و چون فرمان از سه در دل شود چه ثمری آورد آن بذر.فلان شخص وارد راه یا دین مسیحیت شود با اعمال فکرانه خود که بروم  و مسیحیان را تبدیل به فلان دین کنم.بهشت روم.یا بروم در مسیحیت آزار بدهم تا انتقام بگیرم چون آنها دشمن هستند.سپر ایمانی.زره و کلاهخود ایمان. پری در روح. در زنجیره.میشود سپر محکم.نه تنها در مسیحیت در ادیان دیگر.افراد بعضان به فکر اینکه باید همه را به دین خود کنند افرادی کار را میکنند.جنبه عقلانی و درست  آن ارائه بده.تفکر کنند.حال اصلان نخواستند ببینند خب نخواستند دیگه.والا اگه این میشد همه یهودیان الان مسیحی بودند.یا همه بوداییان زرتشتی میشدند.یا همه مسیحیان به اسلام.یا همه به یک دین میشدند.اما چون ایمان به اجبار نیست.هر کسی باید تفکر کند و راه خود را بجوید.عمده فکر افرادی که در ادیان تفکر میکنند اینست کدام راه میتواند درست ما را به هدف برساند چه هدفی اینجا فکر معنوی مظور هست والا افکار دیگرم هست.همانگونه که مسیحیان مثال پیشوای خود را دوست دارند یهودی ها پیشوای خود مسلمانان پیشوای خود و بوداییان پیشوای خود و زرتشتیان پیشوای خود.حب به افراد دیگر دین برسی شده میزانها فرق دارد یکی برای امام حسین در اسلام آنقدر کار میکند که حاضرست همه جان خود را در آن بگذارد.یکی در بوداییان حالا فرق دارد.بیشتر زمینه خالی کردن ذهن هست و نامیرایی رسیدن.هر چند هر که قبای زرد بر تن کند نمیشود.حالا زرد رنگ دیگر کتاب راه حق .زرد راهبه شوند.یا در مسیحیت شخصی پولسی  یا شخصی یوحنایی و... چون همه خود را خادم در راه مسیح گفتند .مثال اینست که شخصی مطالعات پولسی بیشتر میکند یا مطاعات یوحنایی  و باز به مسیح میرسد.خب اینکه میگم برسی یعنی شخص آن انرژی رو مثال روی امام صادق در اسلام نمیزارد در مهدویت میگذارد مثال.یا مسائل امام حسین میگذارد.اما بگویی همه را میگوید مثال دوست دارند.اما کار نشان میدهد حب بیشتر دارد شخص.افرادی هم هستند روی همه جنبه ها یکسان کار میکنند گفتم جمعیت داریم صحبت میکنیم.موسی شناسی در یهودیت از تورات شناسی.یکی مقبره داوود برو هست. مزامیر دست بگیرو مقبره داوود برایش مکان آرامش.در عین حال تورات میخواند.و موسی را پیشوای خود و تورات در مقبره مثال بخواند.اینها هست دیگر ادیان.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد