حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

/شهر در تقاطع شعر/

/شهر در تقاطع شعر/

رستم رفت به میدان شهر
اسفندیار بدید نشناخت انگار غم شهر
حافظ که مولوی نشین شعر شده بود
شوشو مولوی و برد یاد از راه آهن
مرد پیرمرد صندلی نشین پارک
استوار قلندری شده بود بر صندلی آهن
مردی کاپیتان شده بود توی خط دوندگی
میگفت بدوید نفس بکشید حالا دود ماشین کنار آهنگ
مردی میگفت من زاپاتا شده ام سینما دولوکس بود ته کوچه بن بست آهن
میپرید از بالای سینما زاپاتا روی نقش فرش زمین مرد عنکبوتی شده بود زاپاتا
موسیو پو آرویی آن سمت بود چارلی چاپلینی بدون فیلم صامت پر از آهنگ
کوچه باریک ما میرفت سمت حقایق پاک شده
ته کوچه سیمان ریخته بودند بسازند آهن
روی همه عقاید کارگران بود دستمزد
کارگر چه کند وقتی دارد غم نان آدم
صدای سوتی کشیده شد وسط آسمان
هواپیمای جنگنده خلبان بیل مالنگ
مثل بیل بود از خمپاره میریخت روی ماسه ها تن آدم
تاریخ صنایع جنگی بود آهن صنعت فشنگو باروتو مسلسلو آهک
حسام الدین شفیعیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد